آیه 4 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

[28–4] (مشاهده آیه در سوره)


<<3 آیه 4 سوره قصص 5>>
سوره :سوره قصص (28)
جزء :20
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

همانا فرعون در زمین (مصر) تکبر و گردنکشی آغاز کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند، طایفه‌ای از آنها (بنی اسرائیل) را سخت ضعیف و ذلیل می‌کرد، پسرانشان را می‌کشت (که مبادا به ظهور موسی قدرت یابند) و زنانشان را زنده می‌گذاشت (که به خدمت پردازند). همانا فرعون مردی بسیار مفسد و بد اندیش بود.

همانا فرعون [در سرزمین مصر] برتری جویی و سرکشی کرد و مردمش را گروه گروه ساخت، در حالی که گروهی از آنان را ناتوان و زبون گرفت، پسرانشان را سر می برید، و زنانشان را [برای بیگاری گرفتن] زنده می گذاشت؛ بی تردید او از مفسدان بود.

فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت، و مردم آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‌اى از آنان را زبون مى‌داشت: پسرانشان را سر مى‌بريد، و زنانشان را [براى بهره‌كشى‌] زنده بر جاى مى‌گذاشت، كه وى از فسادكاران بود.

فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقه‌فرقه ساخت. فرقه‌اى را زبون مى‌داشت و پسرانشان را مى‌كشت و زنانشان را زنده مى‌گذاشت كه او از تبهكاران بود.

فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‌داشت؛ او به یقین از مفسدان بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed Pharaoh tyrannized over the land, reducing its people to factions, abasing one group of them, slaughtering their sons, and sparing their women. Indeed, He was one of the agents of corruption.

Surely Firon exalted himself in the land and made its people into parties, weakening one party from among them; he slaughtered their sons and let their women live; surely he was one of the mischiefmakers.

Lo! Pharaoh exalted himself in the earth and made its people castes. A tribe among them he oppressed, killing their sons and sparing their women. Lo! he was of those who work corruption.

Truly Pharaoh elated himself in the land and broke up its people into sections, depressing a small group among them: their sons he slew, but he kept alive their females: for he was indeed a maker of mischief.

معانی کلمات آیه

  • شيعا: (بر وزن عنب): گروه‏ها. فرقه‌‏ها. مفرد آن شيعه است به معنى پيروان و ياران نيز آيد «شيعه الرجل: انصاره» (قاموس قرآن).
  • يستضعف: مناهل لغت استضعاف را ضعيف شمردن و ناتوان ديدن گفته‏‌اند در مجمع فرموده: «الاستضعاف: و جدان الشي‏ء ضعيفا» در اقرب الموارد آمده: «استضعفه: راه ضعيفا» جوهرى در صحاح ضعيف شمردن گفته است بعيد نيست كه آن به معنى تحميل ضعف بر ديگران باشد.
  • يذبح: ذبح: سر بريدن. تذبيح به معنى تكثير است يعنى: ذبح كردن پى در پى «ذبح القوم: بالغ في ذبحهم» يعنى اين كار مرتب درباره پسران بنى اسرائيل عملى مى‏‌شد.
  • يستحيى: استحياء: طلب حيات و زنده نگاه داشتن است. به نظر بعضى مراد از آن از بين بردن عفت و حياء زنان است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «4»

همانا فرعون در سرزمين (مصر) سركشى كرده و مردم آنجا را فرقه فرقه نموده است، گروهى از آنان را به زبونى و ناتوانى كشانده، پسرانشان را سر مى‌برد و زنانشان را (براى كنيزى) زنده نگه مى‌دارد.

به راستى كه او از تبهكاران است.

نکته ها

كلمه‌ى «شيع» جمع «شيعة»، در اصل به معناى دنباله‌روى و تبعيّت است ولى از آنجا كه در يك گروه، معمولًا بعضى از بعضى ديگر پيروى مى‌كنند، به معناى گروه نيز مى‌آيد.

كلمه‌ى «نساء» به معناى زنان است، ولى شايد در اين آيه مراد دختران باشند، زيرا در برابر پسران قرار گرفته‌اند.

كلمه‌ى‌ «فِرْعَوْنَ» نام شخص نيست، بلكه عنوان پادشاهان مصر بوده است. چنانكه «كسرى‌» عنوان پادشاهان ايران و «قيصر» عنوانِ پادشاهان روم بوده است. «1»

پیام ها

1- شناخت اوضاع و احوال جوامع در هنگام ظهور و بعثت پيامبران، امرى لازم است. إِنَّ فِرْعَوْنَ‌ ...

2- در شناخت نظام‌ها، اشخاص مهم نيستند، بلكه عملكردها اهميّت دارند. «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ» (نام «فرعون» به‌خاطر عملكرد استكبارى ومتجاوزانه اوست)

«1». لغتنامه دهخدا.

جلد 7 - صفحه 16

3- تكبّر و گردنكشى، زمينه‌ى فساد و گناه است. عَلا فِي الْأَرْضِ‌ ... يَسْتَضْعِفُ‌ ...

يُذَبِّحُ‌ ...

4- تفرقه اندازى، بارزترين اهرم سلطه مستكبران بر مردم است. «جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً» (تا وقتى مردم اتّحاد و همبستگى داشته باشند، طاغوت‌ها قدرتى ندارند و نمى‌توانند كارى از پيش ببرند.)

5- تفرقه، مقدّمه‌ى ذلّت‌پذيرى است. ابتدا مردم گروه‌گروه و متفرّق مى‌شوند سپس به استضعاف كشيده مى‌شوند. «شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ»

6- اعمال خلاف كارگزاران، به پاى حاكم نيز حساب مى‌شود. در اين آيات تمام جنايات ياران فرعون، به شخص او نيز نسبت داده شد. «جَعَلَ‌، يَسْتَضْعِفُ‌، يُذَبِّحُ»

7- خداوند، مسأله تفرقه افكنى را قبل از قتل و كشتار ذكر فرموده است. شايد به خاطر آن كه تفرقه زمينه‌ى كشتن و يا مهم‌تر از كشتن است. شِيَعاً ... يُذَبِّحُ‌

8- سياست‌گذار و دستوردهنده نيز عامل و فاعل جرم شناخته مى‌شود. إِنَّ فِرْعَوْنَ‌ ... يَسْتَضْعِفُ‌، يُذَبِّحُ‌، يَسْتَحْيِي‌

9- تفرقه افكنان مفسدند. «كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ»

آرى هر جامعه كه حاكمش متكبّر، مردمش متفرّق، نيروهاى فعّالش مورد تهديد و منافعش در كام طبقه مرفّه باشد، جامعه‌اى فرعونى و طاغوتى است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «4»

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ‌: بدرستى كه فرعون برترى جست و تكبر و تبختر كرد در زمين مصر به حدى كه ادعاى ربوبيت نموده و مردم را به عبادت و بندگى خود امر كرد. وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً: 1- و قرار داد و گردانيد اهل مصر را از قبطيان و سبطيان دسته دسته و گروه متفرقه كه همه شيعه و تابع او بودند در آنچه مى‌خواست. 2- بعضى از آنها تابع بعضى ديگر بودند در فرمان بردارى. 3- ايشان را استخدام و هر گروهى را به كارى وادار كرده بود از بنائى و زراعت و حفر نمودن و غير آن. 4- احزاب مختلفه گردانيد ايشان را به اين وجه كه در ميان آنها تفرقه انداخت تا بر تمرّد و سركشى او اقدام نكنند و لهذا هميشه ميان سبطى و قبطى دشمنى و خصومت بود. 5- بعضى را ذليل گردانيد به بندگى و استعمال در اعمال شاقه مانند بنى اسرائيل و برخى را اعزاز و اكرام و مقرب درگاه خود گردانيد مانند قبطيان و مؤيد اين وجه است فرمايش‌ يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ‌: زبون و مقهور ساخت گروهى از ايشان را كه سبطيان باشند.

ابن عباس نقل نموده چون بنى اسرائيل بسيار شدند و در ميان آنها فسق و فجور ظاهر گرديد و علما و زهاد آنها از امر به معروف و نهى از منكر دست باز داشتند، حق تعالى قبطيان را بر آنها مسلط گردانيد تا ايشان را به بندگى گرفتند و به امور شاقّه مبتلا ساختند «1».

يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ‌: مى‌كشت فرعون پسران آنها را به جهت آنكه كاهنان او را خبر داده بودند پسرى در بنى اسرائيل متولد شود كه زوال ملك تو به دست او باشد.

«1» تفسير منهج الصّادقين، چ سوم اسلاميه 1346 ش، ج 7 ص 69.

جلد 10 - صفحه 100

زمخشرى در كشاف نقل نموده كه نود هزار پسران بنى اسرائيل را بكشتند. اين از غايت حماقت و جهالت او بود، زيرا هرگاه كهنه صادق بودند، كشتن بسيار دفع آن نمى‌كرد. و اگر كاذب بودند، كشتن بى‌وجه مى‌بود «1». وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ‌: و زنده مى‌گذاشت زنان ايشان را براى خدمت خواتين خود. إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ‌: بدرستى كه فرعون بود از فسادكنندگان كه جرئت مى‌نمود در كشتن اولاد انبيا و اوليا به مجرد تخيل فاسد، و احرار را به بندگى مى‌گرفت.

بالاترين فسادها گمراه نمودن بندگان است از طريق حق، چنانچه فرعون مردم را منع از ستايش و پرستش خلّاق عالم و دعوت به خود نمود. شبى در خواب ديد آتش از جانب بيت المقدس پديد آمد و تمام خانه‌هاى مصر را فراگرفت و قبطيان را بسوخت و سبطيان را واگذاشت. تعبير آن را از علما خواست. گفتند: از اين شهر مردى ظاهر شود كه هلاك ملك تو قبطيان به دست او باشد. فرعون امر نمود تا پسران بنى اسرائيل را مى‌كشند و زنان را امر كرد تا همه به خدمت زنان قبطى قيام كنند، با وجود بر اين مصلحت الهى اقتضا نمود كه با ضعف و بيچارگى بنى اسرائيل، حضرت موسى متولد و عاقبت فرعون و تابعان او هلاك، و موسى و بنى اسرائيل نجات يافتند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى‌ وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «3» إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «4»

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ «5» وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ «6»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب آشكار كننده است‌

ميخوانيم بر تو از خبر موسى و فرعون بدرستى و راستى براى گروهى كه ميگروند

همانا فرعون برترى جست در زمين و قرار داد اهل آنرا گروه گروه ناتوان ميساخت جمعى از آنها را ميكشت پسرانشان را و زنده ميگذاشت زنانشان را همانا او بود از تباهكاران‌

و ميخواستيم منّت بگذاريم بر آنان كه ناتوان كرده شده بودند در زمين و بگردانيمشان پيشوايان و بگردانيمشان وارثان‌

و متمكّن كنيم مر ايشانرا در زمين و بنمايانيم فرعون و هامان و لشگريان آن دو را از ايشان آنچه را بودند كه بيم ميداشتند.

تفسير

شرح طسم در سور سابقه گذشت و اين سوره مشتمل بر آياتى است از قرآن كه كتابى واضح و آشكار كننده حقايق است ميخوانيم بر تو اى پيغمبر خاتم بعضى از حكايت موسى و فرعون عصر او را بحق و حقيقت و تحقيق براى انتفاع و تنبّه و تذكر گروهى كه ايمان ميآورند نه معاندين و جاحدين كه از آن بهره‌مند نخواهند شد همانا فرعون علوّ و برترى جست و سركشى نمود از

جلد 4 صفحه 172

اوامر الهى در زمين مصر و قرار داد اهل آنرا فرقه فرقه و عدالت اجتماعى را رعايت ننمود بعضى را كه قبطى بودند تقويت كرد و بعضى را كه سبطى بودند تضعيف نمود و آنها بنى اسرائيل بودند اسباط حضرت يعقوب كه پسران ايشانرا سر ميبريد و زنانشان را استخدام مينمود و از مفسدين معروف در عالم بود او ميخواست آنها ذليل باشند ولى ما ميخواستيم كه منّت نهيم بر آنانكه او ضعيفشان كرده بود در زمين و قرار دهيم ايشانرا پيشوايان و پادشاهان و وارثان تاج و تخت و ملك و مال قبطيان كه او تقويت ميكرد آنها را و ميخواستيم كه متمكّن و مقتدر و آماده و مهيّا كنيم براى بنى اسرائيل وسائل عزت و عظمت را در زمين و ارائه دهيم بفرعون و هامان و قبطيان از ضرب دست بنى اسرائيل زوال ملك و مال و عزت و عظمت آنها را كه از آن ميترسيدند و مرتكب جرم و جنايت مى‌شدند چون كاهنى بفرعون گفته بود از بنى اسرائيل پسرى متولد ميشود كه سلطنت تو بدست او زوال خواهد يافت و آن احمق تصور ميكرد بتدبير ميتواند از تقدير جلوگيرى نمايد و بعضى يرى بياء و رفع اسماء ثلاثه بعد از آن قرائت نموده‌اند و در روايات متعدّده از اهل بيت عصمت و طهارت منّت و تفضّل الهى بر كسانيكه ضعيف كرده شدند در زمين با قضاياى ظهور حضرت حجت و رجعت ائمه اطهار و غلبه ايشان بر دشمنان تطبيق شده و قمى ره فرموده خداوند خبر داده به پيغمبر خود از مصائب حضرت موسى براى تسليت خاطر آنحضرت از مصائب وارده بر او در اهل بيتش از امّت و بشارت داده كه خداوند بعدا تفضل خواهد فرمود برايشان و وارث زمين و پيشوايان اين امت قرار خواهد داد ايشانرا در رجعت بدنيا با دشمنانشان تا بسزاى ظلم و تعدّى خودشان برسند بدست ايشان و دوستانشان و اللّه اعلم و مؤيد اين روايات آنستكه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بصحت پيوسته كه آنچه در بنى اسرائيل واقع شده بدون كم و زياد در اين امت بوقوع خواهد پيوست و در جوامع از امام سجاد عليه السّلام نقل نموده كه قسم بخداوندى كه محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مبعوث فرمود بحق كه بشير و نذير باشد همانا خوبان ما اهل بيت و شيعيان ايشان بمنزله موسى عليه السّلام و شيعيان اويند و همانا دشمنان ما و شيعيان آنها بمنزله فرعون و شيعيان اويند.

جلد 4 صفحه 173

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِرعَون‌َ عَلا فِي‌ الأَرض‌ِ وَ جَعَل‌َ أَهلَها شِيَعاً يَستَضعِف‌ُ طائِفَةً مِنهُم‌ يُذَبِّح‌ُ أَبناءَهُم‌ وَ يَستَحيِي‌ نِساءَهُم‌ إِنَّه‌ُ كان‌َ مِن‌َ المُفسِدِين‌َ «4»

جلد 14 - صفحه 204

محققا فرعون‌ علو و بلند پروازي‌ كرد ‌در‌ روي‌ زمين‌ و قرار داد اهل‌ زمين‌ ‌را‌ طايفه‌ طايفه‌ و ضعيف‌ نمود يك‌ طايفه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ سر بريدن‌ پسران‌ ‌آنها‌ و واگذاردن‌ زنهاي‌ ‌آنها‌. محققا ‌او‌ ‌بود‌ ‌از‌ فساد كننده‌گان‌.

إِن‌َّ فِرعَون‌َ عَلا فِي‌ الأَرض‌ِ كارش‌ بجايي‌ رسيد ‌که‌ ‌گفت‌: فَحَشَرَ فَنادي‌ فَقال‌َ أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌ (نازعات‌ ‌آيه‌ 23 و 24) و بموسي‌ ‌گفت‌ قال‌َ لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ (شعراء ‌آيه‌ 28).

وَ جَعَل‌َ أَهلَها شِيَعاً شيع‌ طايفه‌ طايفه‌ بزبان‌ ‌ما دو دسته‌ كرد و مراد ‌از‌ اهل‌ زمين‌ ‌آن‌ مقداري‌ ‌که‌ ‌در‌ تصرف‌ ‌او‌ ‌بود‌ ‌از‌ مصر و دو فرقه‌ كردن‌ قبطيان‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌از‌ يك‌ قبيله‌ ‌بود‌ عزت‌ و شوكت‌ مال‌ و منال‌ بآنها داد و بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ ذليل‌ و خوار و تحت‌ فشار قرار داد مردان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ باعمال‌ شاقه‌ وادار ميكرد زنان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بعنوان‌ كنيزي‌ و كلفتي‌ ميگرفت‌ بچه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سر ميبريد ‌که‌ ميفرمايد:

يَستَضعِف‌ُ طائِفَةً مِنهُم‌ ‌که‌ بني‌ اسرائيل‌ باشند اينها ‌را‌ بسيار ضعيف‌ و پست‌ ميشمرد.

يُذَبِّح‌ُ أَبناءَهُم‌ ‌که‌ موسي‌ بدنيا نيايد لكن‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ نطفه‌ موسي‌ زير تخت‌ فرعون‌ بايد منعقد شود چون‌ عمران‌ پاسبان‌ اطراف‌ تخت‌ فرعون‌ ‌بود‌ خاك‌ بسر ‌اينکه‌ خدايي‌ ‌که‌ شب‌ روي‌ تخت‌ ‌خود‌ ‌با‌ اينكه‌ هفت‌ ‌در‌ بند داشته‌ بسته‌ ميترسد آسيبي‌ باو برسد مادر موسي‌ بهواي‌ شوهرش‌ آمد تمام‌ درها باز شد پاسبانها همه‌ بخواب‌ زير تخت‌ فرعون‌ نطفه‌ موسي‌ منعقد شد.

وَ يَستَحيِي‌ نِساءَهُم‌ ظاهر مراد ‌از‌ استحياء اخذ ‌براي‌ كلفتي‌ و كنيزيست‌ و شايد مراد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بچه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ ذكور بودند ميكشت‌ و ‌اگر‌ اناث‌ بودند متعرض‌ نميشد.

إِنَّه‌ُ كان‌َ مِن‌َ المُفسِدِين‌َ فساد ‌در‌ ظلم‌ و تعدي‌ و فسادي‌ بزرگتر ‌از‌ دعوي‌ الوهيت‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- سپس به تفصیل آن پرداخته، می‌گوید: «فرعون (استکبار و سلطه‌گری و) برتری جویی در زمین کرد» (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ).

او بنده ضعیفی بود که بر اثر جهل و نادانی شخصیت خود را گم کرد و تا آنجا پیشرفت که دعوی خدایی نمود.

به هر حال او برای تقویت پایه‌های استکبار خود به چند جنایت بزرگ دست زد.

نخست: «اهل آن [سر زمین] را به گروههای مختلفی تقسیم نمود» (وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً).

چرا که حکومت یک اقلیت ناچیز بر یک اکثریت بزرگ جز با برنامه «تفرقه بینداز و حکومت کن» امکان‌پذیر نیست! آنها همیشه از «توحید کلمه» و «کلمه توحید» وحشت داشته و دارند، آنها از پیوستگی صفوف مردم به شدت می‌ترسند.

آری! فرعون مخصوصا مردم مصر را به دو گروه مشخص تقسیم کرد:

«قبطیان» که بومیان آن سر زمین بودند، و تمام وسائل رفاهی و کاخها و ثروتها و پستهای حکومت در اختیار آنان بود.

و «سبطیان» یعنی مهاجران بنی اسرائیل که به صورت بردگان و غلامان و کنیزان در چنگال آنها گرفتار بودند.

دومین جنایت او استضعاف گروهی از مردم آن سر زمین بود قرآن می‌گوید:

ج3، ص446

«آن چنان این گروه را به ضعف و ناتوانی کشانید که پسران آنها را سر می‌برید و زنان آنها را (برای خدمت) زنده نگه می‌داشت» (یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ).

فرعونیان برای تضعیف بنی اسرائیل این نقشه را طرح کرده بودند که نسل ذکور آنها را که می‌توانست قیام کند و با فرعونیان بجنگد بر اندازند، و تنها دختران و زنان را که به تنهایی قدرت بر قیام و مبارزه نداشتند برای خدمتکاری زنده بگذارند.

و در آخرین جمله این آیه به صورت یک جمع بندی و نیز بیان علت می‌فرماید: «او بطور مسلم از مفسدان بود» (إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ).

طبیعی است افراد برتری جو و خود پرست تنها حافظ منافع خویشند، و هرگز حفظ منافع شخصی، با حفظ منافع جامعه که نیاز به عدالت و فدا کاری و ایثار دارد هماهنگ نخواهد بود، و بنا بر این هر چه باشد نتیجه‌اش فساد است در همه ابعاد زندگی.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص: 8

منابع